ماموریت در اذهان
یکی از مهمترین علائق من گردآوری و خواندن کتاب های مربوط به چگونگی شکل گیری انقلاب_اسلامی و سالهای نخست آن است.
برای افزودن آگاهی خویش ، هر کتابی که بیگانگان درباره انقلاب مینویسند و منتشر میشود را دریافت میکنم و میخوانم!
گاهی ادعاهای عجیبی درباره انقلاب میشنوم که نزدیک است شاخ دربیاورم.
اما چیزی که به من آرامش میدهد این است که این ادعاها از سوی کسانی مطرح میشود که حتی در عمرشان یک کتاب غیردرسی هم نخوانده اند و چشمهایشان از کینه پر شده است!
یکی از ادعاهای این گروه که گاهی به وفور میشنوم ، این است که "شاه برای آمریکا شاخ شده بود و آمریکا [امام] خمینی را به جان شاه انداخت و ژنرال [رابرت] هایزر هم به دستور کارتر به ایران آمده بود تا مقدمات انتقال قدرت از پهلوی به ملاها را فراهم آورد! "
این ادعا برای من بسیار خنده دار است. چون من دو نسخه ترجمه فارسی خاطرات ژنرال هایزر را در اختیار دارم و هر دو نسخه را صفحه به صفحه خوانده ام و هرگز چنین ادعایی (و حتی نزدیک به آن) را در آن ندیده ام.
اما به نظر میرسد " ماموریت در تهران " اکنون تبدیل شده به " ماموریت در اذهان " برای یک جنگ روانی علیه مردم جاهل کتاب نخوانده .
خود هایزر در گزارشی شفاهی که سال شصت در گنکره آمریکا ارائه داد ، به هدفش "کودتای نظامی علیه انقلاب به سود بختیار" اعتراف کرد ، اما باز هم این مسائل به گوش مردم نخواهد رسید ، چون اصلا هدف دشمن همین است که مردم آگاه نشوند تا بوق های رسانه ای اش بتوانند جای خالی این پرسش ها را با اسناد مخدوش ادعای "ارتباط امام خمینی و آمریکا" پر کنند!
البته من نمیتوانم همه این پروسه را به گردن دشمن بیندازم زیرا فشل بودن نیروهای خودی ، بزرگترین عامل این شکست فرهنگی است!
چند سال پیش در دهه فجر سرگرم تماشای یک مستند خاطره محور درباره انقلاب اسلامی از تلویزیون بودم و در آن مستند شاید حدود هفتاد تن حرف زدند!
یکی از کسانی که در آن مستند حرف زد آقای سید صادق طباطبایی بود و وی در بخشی از سخنانش گفت: "ژنرال هایزر در خاطراتش نوشته که به مسئولان آمریکا گفتم حتی اگر کل ارتش ایران را در اختیار مطلق من بگذارید نمی توانم این انقلاب را شکست بدهم"
من با شنیدن این سخن به شدت تعجب کردم ؛ زیرا هایزر در خاطراتش این مطلب را دقیقا برعکس بیان میکند!
برایم معلوم شد که جناب صادق طباطبایی حتی یکبار هم خاطرات هایزر را درست و حسابی نخوانده و بلکه کارگردان و نویسنده آن مستند هم کتاب خاطرات هایزر را نخوانده اند!
این از وضع فرهیختگان انقلابی ماست و بدتر از آن این است که چندین سازمان عریض و طویل مانند مرکز اسناد انقلاب_اسلامی و موسسه تاریخ معاصر و موسسه پژوهشهای ی و موسسه تنظیم و نشر آثارامام سالانه بودجه های میلیاردی میبلعند ولی هیچکدام خود را مسئول روشن سازی ذهن مردم و بازگویی تاریخ انقلاب نمی دانند!
این فریادها را به کجا باید برد؟
فریاد از جهل عوام و بیخیالی خواص!
درباره این سایت